حاجاحمد وقتی جنگ شد، حتی تکفرزندبودنش مانع از آن نشد که لحظهای در تصمیمش برای رفتن تردید کند و مشتاقانه عازم رزم شد و در مدتی که در خط مقدم حضور داشت، چندینبار مجروح شد.
محله حسینآباد که در گذشته به حسینآباد کرمانیها معروف بوده به میرزای ناظر، واقف خیریه سوران تعلق داشته است. از آنجا که نام این قلعه قدیمی در وقفنامه علیشاه افشار آمده، قدمتش دستکم به دوره نادری میرسد. بیشترین کاربری اراضی در محله حسینآباد مسکونی، باغات و کشاورزی است. دسترسی به بزرگراه شهیدبابانظر از ویژگیهای این محله است.

سال ۱۳۲۰ هیئتیها بهشکرانه سرنگونی حکومت دینستیز رضاشاه تصمیم گرفتند در همان محلی که خیمه هیئت برپا میشد، مسجدی تاسیس کنند و نام آن را گذاشتند «ابوالفضلی».
باب آشنایی این همسایهها در مسجد چهاردهمعصوم (ع) فراهم شده است. یکی آشپزی مراسم و دیگری آوردن وسایل را برعهده دارد. یکی هم پابهپای دیگران در برنامهها حضور دارد و به این ترتیب حلقه همدلی پابرجاست.
ساکنان اولیه کوچه کوچه شهیدرحیمی۱۲ چند خانواده نیشابوری بودند و به کوچه «نیشابوریهای حسینآباد کرمانیها» معروف بود. این کوچه در هر مراسم مذهبی و آیینی، آذینبندی یا سیاهپوش میشود.
غلامرضا حیدرزاده هنوز دوست دارد سرمای استخوانسوز کردستان را به خاطر خدا تحمل کند. میگوید: دلتنگ کردستان است. آماده است لباس رزم بپوشد و به میدان مین برود و آنها را دانهدانه با دستهایش بردارد.
فاطمه ایرانمش به عشق هم محلیهایش پای به عرصه ژورنالیست محلی گذاشته و نشریه « ماچند نفر» را سردبیری میکند. میگوید: بهانه شکلگیری «ما چند نفر» برگزاری یک جشنواره کوچک از طرف ارشاد بود.
نامش را «بازارچه مهربانی» گذاشتهاند؛ چون اجاره میزها برای تهیه بستههای کمک معیشتی به نیازمندان استفاده میشود. اینجا همسایهها اول دوست و آشنا هستند، سپس فروشنده و خریدار؛ بههمیندلیل در کیفیت و قیمت مراعات حال یکدیگر را میکنند.